در سال ۱۳۰۹ در محله ی بگان واقع در دو کیلو متری قصرقند بلوچستان در خانه ملا یوسف کودکی به دنیا آمد که نامش را دادرحمن گذاشتند این کودک که در آینده به نام مولان قاضی دادرحمن قصرقندیمعروف گردید از بدو کودکی آثار نبوغ و ذکاوت سرشاربر جبینش هویدا بودمولانا دادرحمن قصرقندی تحصیلات خود را در کنا ر مولانا پیر محمد رییسی فرا گرفتو سپس به قصد تحصیل علم راهی هندوستان شد .ابتدا در مدرسه <<پیرجندائ سند>>مشغول تحصیل گشت و از محضر مولوی شیخ محمد هیبتی قصرقندی استفده نموده و کتاب های گلستان .بوستان.میزان صرف میر را فرا گرفت.وضعیت اقتصادی مدرسه مزبقور خوب نبود مولانا دادرحمن خاطرات عجیبی از آن دوران تعریف مکرد و میفرمود بعضی اوقات گرسنگی چنان به ما فشار می آورد که نان های خشک بیات شدهچند روزه ای بر روی آن خاک جمع شده بود را تمیز کرده و می خوردیم چون غذای دیگری نداشتیم.
گاهی برگ درختان رمیخوردیمو چنان ضعف می کردیم که چشمهایمان تیره وتاریک شده زمین می افتادیم مدرسه مظهرالعلوم کراچی مولانا دادرحمن پس از فراگیری دروس مقدمات وارد مدرسه مظهرالعوم کده شد که بزرگترین و معروفترین مدرسه کراچی در آن زمان بود دوره سطوح را در انجا به پایان رساندند...او ضمن اینکه امامت جمعه و جماعت را برعهده داشت و کار تدریس به طور متفرقه انجام میداد و داوری میان مردم رانیز برعهده داشت و به همین دلیل اسم اوراقاضی دادرحمن قصرقندی مینامند
مولانا دادالرحمنمدتیبعد از تحصیلدر یکیاز مساجد دهلیبهموعظه و امامتپرداخت. در این زمان مبارزاتاستقلالپاکستانبهاوجخود رسیدهو درگیریهایشدیدیمیانهندوهایافراطیو مسلمانانجریانداشت، کهاتفاقاً یکیاز طلابقصرقندیبهنامعبدالکریمکهاز همشریهایمولانا دادالرحمنبود، بهدستهندوها به شهادترسید.
مولانا دادالرحمناز آنپسبرایخدمتبهمنطقهمحرومخود بازگشتهو در منطقهقصرقند و نقاطدیگر بلوچستان به تبلیغ و موعظهپرداخت. عمدةمواعظو سخنرانیهایشدربارهاصلاحعقاید، اعمالو رسومشرکآمیز، قبر پرستی، بدعاتو خرافاتبود.
بعد از اینکهچند سالیدر حوزهعلمیهمظهر العلومتدریسکرد از همانجا عازمحرمینشریفینگردید و بعد از انجام مناسک حجبهقصرقند آمدهو بهافادهمردمپرداخت.
او ضمناینکهامامتجمعهو جماعترا عهدهدار بود و کار تدریسرا بطور متفرقهانجاممیداد، برای حل اختلافات مردممرجعقرارگرفت. مردمو علما بهقضاوتو داوریویخیلیاعتماد داشتند و از نقاطمختلفچابهار، نیک شهر و سرباز بهویمراجعهمینمودند.
خیلیاز مسائلکهاز طریقمقاماتقضائیحلنمیشد و بهبنبستمیرسید، بنابر توصیهخود مقامات محلّی توسط مولانا به نحوأحسنفیصله میشد.
انا دادالرحمناز قدرتحافظهو تبحر علمیکمنظیریبرخوردار بود. شرححالمفصلفقها و محدثینرا از حفظ بود و در علم رجالتسلطیخارقالعادةداشت.قدرتحافظهویانسانرا بهیاد محدثانو فقهایمتقدمینمیانداخت. سلسلهنسبانبیا و بزرگانرا دقیقبیانمیکرد و بعضیرا بدونمکثتا حضرتآدمو حوا میرسانید! مطالعهاشنیز خیلیوسیعبود، با آنکهسروکارشبا مسائل فقهیبود، اما در تمامزمینههامطالعهمیکرد. اینجا بود کهدر هر موضوعیبا اعتماد و قاطعیت سخن میگفت گاهیسلسلهسخناز یکموضوعبهموضوعدیگریمنتقلشدهو شنوندهتصور میکرد کهمولانا موضوعرا فراموش کرده اما او مجدداً بهموضوعاولبر میگشت. شنوندگاندر مجلساواحساسملالتنمیکردند، بلکهسراپا گوشبودند و لذتمیبردند. در مجلسویهیچپرسشیبیپاسخنمیماند. سخنانشرا بااحادیثنبویو عبارات فقهیمدللو با اشعار نغز عربیو فارسیو ضربالمثلها مزینمیکرد و تحسینحضار را بر میانگیخت.
در جلسهمجمعفقهیکهدر سال1421 هـقدر حوزهعلمیهدارالعلومزاهدانتشکیلشدهبود، علمایمتعددیدر آن شرکتداشتند درپایاناز مولانا قاضیدادالرحمنخواستهشد تا سخنبگوید. مولانا وقتیشروعبهسخنگفتننمود همهحضار سختتحت تأثیر قرارگرفتند، بعضیحافظهاشرا تحسینمیکردند و بعضیدیگر گویا از معلومات شگفتانگیزشمسحور شدهبودند. واقعاترا چنانبیانمیکرد کهگویییکگزارشگر دقیق است که هنگام وقوعحوادثحضور داشتهو اکنونآنمنظرهرا بهتصویر کشیدهیا بهنمایشمیگذارد. وقتیسخنشبهینجا رسید کهجشنفارغالتحصیلیاشچگونهدر دارالعلومدیوبند برگزار شد، مولانا با عشقو علاقهآنراتعریفکرد. کاملاً بهیاد داشتکهکدامیکاز بزرگانبهترتیببر سر ویعمامهپیچیدند.
مولانا محمد عمر سربازیمیفرمودند: «وقتیبا مولانا دادالرحمنخلوتمیکردماز وی میخواستم شرح حالفقهایماوراءالنهر راتفصیلا بیانکند و او همبسیار دقیقو جالببیانمیکرد و منلذتمیبردم».
مولانا دادالرحمنچهار فرزند پسر و دو دختر دارند.فرزند بزرگش مولوی فضلالرحمن فارغالتحصیل دارالعلوم کراچیاستو بسیار مستعد و دارایصلاحیتمیباشد. دو فرزند دیگرشعزیز الرحمنو حبیبالرحمن تحصیلکردهدانشگاههستند کهبا رتبههایبالا قبولشدهاند. فرزند چهارمشحفظالرحمندر دبیرستان نمونه درس میخواند. الحمد لله فرزندانایشان، فرزندانیصالح، دارایصلاحیتو قابلیتمیباشند کهامیدواریمموفقبودهو راهپدرگرامیشانرا ادامهدهند.
بدونتردید درگذشتمولانا قاضیدادالرحمنضایعهبزرگیبرایجامعهاسلامیو محافلعلمیبشمار میرود که جبرانآنبهاینزودیها مشکلبهنظر میرسد. اما بهر حالمرگحقاستو بندهمؤمندر مقابلتصمیماتو قضا و قدر الهیچارهایبجز تسلیمورضا ندارد.
اکنونبر ماستکهراهویرا ادامهدهیمو بهنصایحایشانعملکردهو برایعلو درجاتشمرتباً دعا کنیمو احساناتو خدماتایشانرافراموشننماییم.
محمد قاسمقاسمی - استاد دارالعلومزاهدان
روحش شاد یادش گرامی...دهقانی